بخاطر شغل پدرش مدتی در نیشاپور بود اما با ورشکسته شدن پدر خانواده راهی مشهد می شوند، پدرش اهل شعر و شاعری و طایفه اش هم اهل مسابقه مسابقه شعرخوانی شعرخوانی بودندبهداد از ۹ سالگی تئاتر بازی کرده و عاشق بازیگری است او به مارلون براند (هنرپیشه آمریکایی) عشق می ورزد و این را مخفی هم نکرده که دوست دارد ادای او را دربیاورد. در ادامه در مطلب فرهنگ و هنر در مورد زندگی نامه ی حامد بهداد بیشتر صحبت خواهیم کرد.
دوستی من و رامبد از آنجا شروع شد که من در آن ایام در شرکت تبلیغاتی رامبد جوان به نام زیتون کار می کردم و کمک دستیارش شدم رامبد من را به خانه اش می برد، خانه ای که او در کنار پد رو مادرش زندگی می کرد، عکس من روی آینه اتاق رامبد بود و حتی آنجا جایی برای خوابیدن داشتم، غذا برای خوردن داشتم چون من آن زمان بچه مدرسه بودم و رامبد در حق من مواخات کرد
نحوه ورود به بازیگری
رامبد جوان مرا به سینما آورد و دست مرا گرفت به رامبد نقشی در فیلم آخر بازی میمون اسعدیان در سال ۷۹ توصیه شده بود او من را به جای خودش معرفی کردفیلمی که من به خاطرش کاندیدای ستاندن سیمرغ بازیگری شدم
شعر نویسی
من مدتی شعر نوشتم اما شعرها خوب از آب درنیامد، ساز یاد گرفتم و شروع کردم به مطالعه و در کنارش نقاشی و چند کار دیگر کردم، من زحمت زیادی کشیدم که به شرایط سالم تری درون خودم برسم
آدمی جدی هستم اما در فضاهای خاصی، درست در دل همان لحظه که جدی هستم خیلی راحت شوخی می کنم چون اگر شوخی نکنم و راحت نباشم سقوط می کنم و برای اینکه سقوط نکنم دست و پا می زنم و اینها کمک می کند که علائم حیاتم از بین نرودمن از اینکه ضربان قلبم پایین بیاید می ترسم، از این دوری گزینی و از آرامش بیش از حد میترسم، جدیت من در چیزهای دیگری است و شاید بیشترش تظاهر باشد
خوانندگی
از همان بچگی به فراغت علاقه داشته و گهگاه ترانه هایی هم می خوانده. اما به عنوان تكاپو جدی، سال ۹۳ برای گروه دارکوب چند ترانه خواند بعد از آن در آلبوم ساعت ۲۵ رضا الهی هم با او و اختلاف کرد و یک عنوان گذاری هم برای سریال مثل یک کابوس خواند
در سریال دندون طلا هم به عنوان آوازخوان آهنگ های قهوه خانه ای حضور پیدا کرده و تمام ترانه هایی که با توجه به نقش اش لازم است خوانده شود را با صدای خودش خوانده و همکاری با برزو نفیس نیز داشته است
علاقه به عکاسی
عکاسی یکی از تكاپو هایی است که بهداد در طول سال های بازیگری اش سراغشان رفته او سال ۸۷ نمایشگاه عکس برگزار کرد و ۳۵ عکس با موضوع کادر و اتفاق در سینما را در گالری شیرین به نمایش گذاشت.
حامد بهداد در عرصه دوبله هم سعی زیادی کرده. او در چند فیلم مستند به عنوان دوبلور حاضر شده. یک زمانی هم تصمیم داشت گروهی از دوبلورها را با هزینه خودش کنار هم جمع کند و فیلم های کلاسیک مهم تاریخ سینمای جهان را از نو دوبله کند،مدت ها برای این پروژه وقت گذاشت اما معلوم نشد تا چه مرحله ای پیش رفت بهداد علاوه براین تهیه کنندگی فیلم کوتاه ایران ۶۶ را به کارگردانی علی بهراد را برعهده داشت
یک بار احساس کردم، دیگر مثل قبل با رامبد دوست و رفیق نیستیم و به او پیامک دادم که می دانم دیگر بهترین دوست و رفیق تو نیستم و می دانم که فلانی را از من بیشتر دوست داری، پس از این به بعد رفتارم را بر این اساس تنظیم می کنم
در جواب این پیامک من او جواب داد که احمقی اگر فکر کنی که بین دوست هایم کسی را به مقیاس تو دوست داشته باشم و باز من جواب دادم : پس من رفتارم را به موجب آخرین پیامک تو تنظیم میی کنم
زن های فارسی و انیران خیلی خشن هستند، تازه وقتی کتکشان می زنی شکایت می کنند و در مورد حقوق زنان حرف می زنند، به جای اینکه مثل زنان مالزی بعد کتک خوردن دستشان را به روی سینه شان جفت کنند و تعظیم کنند و بگویند ارباب عفو بفرمایید، تهدید می کنند که مهریه ام را به اجرا می گذارم و پدرت را در می آورم ! با آن مادر حسودت! بعد هم بچه را با خودشان می برند و تو را می اندازند زندان، (خنده)
دیپلم فخر و جایزه نقدی بخش ویدئو سینما و نگاه نو جشنواره فیلم فجر / فیلم دلخون – ۱۳۸۷ آكتور نقش اول مرد شادی فیلم ابوظبی / فیلم کسی از گربههای عجم خبر نداره – ۱۳۸۸ (او در اختتامیه این مراسم حضور نداشت و به خاطر بازی در فیلم آدمکش در تهران بود بهداد بخشی از جایزه نقدی خود را به یكمین چراغانی فیلم های کوتاه فارسی و انیران در کانادا تقدیم کرد) وی یکی از داوران جشن فیلم کوتاه کانادا بود
تندیس بلوز بی آستین ستاره مرد سور حافظ / فیلم روز سوم – ۱۳۸۸ سیمرغ كریستال متبلور و سفالین تاپ :صفت عالی هنرمند نقش مکمل مرد از چراغانی فیلم فجر / فیلم جرم – ۱۳۸۹چهره سال بازیگری جشن یک سالگی مجله رونا – ۱۳۸۹ جایزه بلوز بی آستین بازیگر مرد جشن ستارگان مجله اتفاق نو / فیلم جرم –